+ محمدجعفر مصفا روز دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۷ درگذشت. به صفحهٔ یادبود مراجعه نمائید.
به علت حاكمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریك است. اكنون از درون این اتاق تاریك به دهها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه میكنم و نتیجتاً همهٔ آنها را تاریك میبینم.
به علت حاكمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریك است. اكنون از درون این اتاق تاریك به دهها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه میكنم و نتیجتاً همهٔ آنها را تاریك میبینم.
حال كار مفید این نیست كه تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن كنی؛ كار مفید این است كه كمك كنی به روشن شدن اتاق تاریك ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من میتوانم از یك موضع روشن آن صد مورد ـ و بیشتر از آن را ـ روشن ببینم.
---
انسان چند سالی بیشتر هستی و حیات معنوی به معنای واقعی ندارد آنهم معنويتی که هنوز خام است و رشد نکرده است ـ طفل معصوم سفر زندگی را تازه شروع کرده و هنوز در ابتدای راه است که جامعه آن میراث شوم را یک شبه، مثل یک کابوس هولناک بر او تحميل میکند.
و این میراث است که چشمه هستی فطری شاداب و پر طراوت او را میخشکاند و از او یک کویر خشک و یک برهوت میسازد که زمانی به طراوت و زيبايی بهشت بوده، کويری که پر از خار است با مقداری گلهای کاغذی که فقط زرق و برق دارند، نه بو نه شادابی و نه طراوت.